بلاگ
باز تعریف نقش ایران در سند امنیت ملی 2025 ایالات متحده آمریکا
انتشار سند امنیت ملی ۲۰۲۵ آمریکا و نحوه پرداختن آن به ایران، از شکلگیری یک رویکرد جدید در واشنگتن حکایت دارد؛ رویکردی که در آن ایران نه صرفاً یک تهدید کلاسیک، و نه یک شریک بالقوه، بلکه عنصری چندوجهی در ساختار قدرت و امنیت خاورمیانه معرفی میشود. این دوگانگی، هسته اصلی پیام سند است و از تغییر معنای «ایران» در تفکر امنیتی آمریکا پرده برمیدارد.
در متن سند، ایران بهعنوان تهدید هستهای مهارناپذیر معرفی میشود؛ تهدیدی که میتواند موازنههای منطقهای را برهم بزند و نیازمند ایجاد سازوکارهای بازدارنده و نظارتی از سوی آمریکا است. اما در همانحال، سند در چند بخش بر این نکته تأکید دارد که دستیابی به هرگونه «توافق صلح منطقهای» بدون درنظر گرفتن نقش ایران ممکن نیست. این اشاره مستقیم، بهخوبی نشان میدهد که واشنگتن جایگاه ایران را از مفهوم «دشمن ثابت» به «بازیگر ناگزیر» ارتقا داده است.
سند امنیت ملی جدید؛ ایران را موجودیتی حذفناپذیر اما کنترلناپذیر میداند. این وضعیت، جایگاه ایران را در معادلات امنیتی خاورمیانه بالا میبرد اما همزمان آن را ذیل یک الگوی «فشار-تعامل» قرار میدهد.
این نکته در متن انگلیسی سند با عبارتی روشن بیان شده است:
“Iran remains a destabilizing regional actor, yet any lasting security architecture in the Middle East will require engagement with all major regional players.”
"ایران همچنان بازیگری بیثباتکننده در منطقه است، اما هر معماری امنیتی پایدار در خاورمیانه نیازمند تعامل با همه بازیگران اصلی منطقه خواهد بود."
این جمله شالوده نگاه جدید آمریکا را شکل میدهد؛ چنین تعبیری نه از سر تناقض، بلکه از یک محاسبه راهبردی سرچشمه میگیرد. آمریکا دریافته است که ایران، چه در رقابتهای ژئوپولیتیک و چه در ساختارهای امنیتی، بازیگری حذفناپذیر است. توان موشکی، عمق نفوذ منطقهای، شبکه متحدان محلی و موقعیت ژئواستراتژیک ایران موجب شده واشنگتن عملاً نتواند مدلهای امنیتی «غیربرخوردار از ایران» را دنبال کند.
در حقیقت، سند ۲۰۲۵ نوعی بازتنظیم مفهومی درباره ایران ارائه میدهد. این سند، ایران را در محور تهدید ـ ضرورت قرار میدهد: تهدیدی که مهار آن ضروری است، و ضرورتی که بدون آن هیچ طرح امنیتی معنا پیدا نمیکند. همین رویکرد است که واشنگتن را به برداشت دوگانه سوق داده؛ از یک طرف زبان تهدید و کنترل را حفظ میکند، و از طرف دیگر ایران را بهعنوان طرف گفتوگو در معماری امنیتی منطقهای میپذیرد.
این نگاه تازه، پیامدهای مهمی برای معادلات سیاست خارجی ایران دارد. از منظر آمریکا، ایران باید همزمان تحت فشار باشد و در عین حال در چارچوب جدید امنیتی قرار گیرد. به عبارت دیگر، هدف واشنگتن نه حذف ایران، بلکه شکلدهی به رفتاری «قابل پیشبینی و قابل مدیریت» از سوی تهران است. این چرخه فشار ـ تعامل، همان راهبردی است که ایالات متحده در سند ۲۰۲۵ بهصورت ضمنی دنبال میکند.
معنای این رویکرد برای ایران قابل توجه است: تهران از دید واشنگتن دیگر فقط منبع تهدید نیست، بلکه بازیگری است که بدون مشارکت یا مدیریت آن هیچ نظم امنیتی در خاورمیانه پایدار نمیماند. چنین تغییری در جایگاه، ظرفیت ایران را برای افزایش چانهزنی منطقهای بالا میبرد؛ اما در همان زمان سطح انتظارات و فشارهای آمریکا را نیز بیشتر میکند. واشنگتن میخواهد ایران را در موقعیتی قرار دهد که ناچار به انتخاب میان «همکاری کنترلشده» و «انزوای امنیتی» شود.
بنابراین، پیام اصلی سند ۲۰۲۵ این است که آمریکا در پی بازتعریف نقش ایران است؛ بازتعریفی که در آن، تهران هم تهدید است و هم بازیگر کلیدی. در این نگاه، ایران نه حذف میشود و نه آزاد گذاشته میشود؛ بلکه در موقعیت «ضرورت مهارشده» قرار میگیرد. این وضعیت جدید برای ایران هم فرصتآفرین است و هم هشداردهنده؛ فرصتی برای تثبیت نقش راهبردی در منطقه و هشداری نسبت به افزایش فشارها برای تنظیم رفتارهای امنیتی و هستهای.
تحلیل راهبردی:
در سند ۲۰۲۵ چند عامل کلیدی درباره ایران برجسته میشود:
۱. پذیرش نقش ساختاری ایران در امنیت منطقه
واشنگتن به این نتیجه رسیده که بدون ایران نمیتوان هیچ طرح امنیتی را در خاورمیانه تثبیت کرد.
این یعنی ایران از «موضوع امنیتی» به «فاعل امنیتی» تبدیل شده است.
۲. استمرار نگاه تهدیدمحور
در عین حال، توان هستهای، موشکی و شبکه نفوذ منطقهای ایران همچنان در بخش تهدیدها قرار میگیرد.
این نگاه بهانه لازم برای اعمال فشار، تحریم یا بازدارندگی را حفظ میکند.
۳. حرکت به سمت مدل جدیدی از مدیریت ایران
نه سیاست حذف و نه سازش کامل؛
بلکه سیاستی که ایران را در یک موقعیت «ضرورت مهارشده» نگه دارد.
در این مدل، ایران باید در معادلات امنیتی حضور داشته باشد، اما این حضور باید از دید آمریکا قابل کنترل باشد.
۴. پیامد دوگانگی: فرصت و فشار
فرصت: افزایش وزن ایران در ترتیبات امنیت منطقهای
فشار: افزایش سطح انتظارات آمریکا برای «تغییر رفتار امنیتی»
پیامدهای کلیدی برای ایران
- افزایش ظرفیت چانهزنی ایران
وقتی آمریکا بهصراحت میگوید بدون ایران هیچ سازه امنیتی پایدار نمیشود، یعنی نقش ایران در موازنه قدرت منطقهای رسمی شده است.
- اما همزمان افزایش فشار ساختاری
واشنگتن میخواهد این نقش را «قابل مدیریت» کند؛ این یعنی تقویت تحریمها، فشار امنیتی و تلاش برای محدودسازی توان هستهای/موشکی.
- شکلگیری یک میدان جدید تعامل-تقابل
ایران در موقعیتی قرار گرفته که باید میان انزوای امنیتی یا ورود هدفمند به گفتوگوهای منطقهای یکی را انتخاب کند.
توصیههای نویسنده به دستگاه دپیلماسی جمهوری اسلامی ایران:
- بهرهبرداری فعال از ارتقای نقش منطقهای
ایران باید این اعتراف رسمی آمریکا را به یک ابزار چانهزنی عملی تبدیل کند بهویژه در حوزههای امنیت خلیج فارس، بحرانهای منطقه و معادلات انرژی.
- شکلدهی به ابتکارهای امنیتی منطقهای بر اساس نقش کلیدی ایران
ارائه طرحهایی برای امنیت جمعی، آتشبسهای منطقهای، و چارچوبهای اعتمادساز میتواند جایگاه ایران را تثبیت و فشارها را کاهش دهد.
- حفظ بازدارندگی، بدون ورود به رقابت پرهزینه
ایران باید توان دفاعی خود را حفظ کند، اما از ورود به مسابقهای که آمریکا آن را ابزار مهار میداند پرهیز کند.
- تقویت دیپلماسی چندلایه
تعامل موازی با کشورهای منطقه، قدرتهای نوظهور و حتی کانالهای غیررسمی غرب میتواند هزینههای فشار آمریکا را کاهش دهد
- مدیریت تصویر بینالمللی ایران
از آنجا که سند ایران را «بیثباتکننده» توصیف میکند، تهران باید با اقدامات دیپلماتیک و رسانهای، این تصویر را تعدیل کند و نقش خود در ثباتسازی منطقه را برجسته سازد.
لذا در نهایت سند امنیت ملی ۲۰۲۵ آمریکا ایران را بهطور همزمان تهدید و ضرورت معرفی میکند. این دوگانگی یک پیام روشن دارد: ایران دیگر قابل حذف نیست، اما از دید آمریکا نباید بدون کنترل رها شود. این وضعیت برای ایران هم فرصت ایجاد میکند و هم فشار. استفاده هوشمندانه از فرصتها و کاهش هزینههای فشار میتواند جایگاه منطقهای ایران را تثبیت کرده و مسیرهای جدیدی برای مدیریت تقابل با آمریکا باز کند.



