بلاگ
جوانانگرایی محور توسعه و قدرت
جمهوری اسلامی ایران راهی جز جوانگرایی و گردش نخبگان ندارد پس باید مراقب جوانگرایی جعلی باشیم تا جوانگرایی خویشاوندی و وراثتی بر جوانگرایی تخصص گرایانه غلبه نکند؛ زیرا گردش نخبگان و جوانان نه تنها بر تحکیم روابط استوار نمیباشد بلکه در تلاش است تا ضوابط و شایسته سالاری را در کل جامعه تعمیم دهد. در این مسیر جوانان متعهد و متخصص باید بار خدمت را به دوش بگیرند و برای تحقق این مهم: جامعه پویا وظیفه دارد این جوانان را دعوت به حضور کرده و حاکمیت نیز جوانگرایی را در عمل پذیرش کنند.
یکی از مؤلفه های توسعه و قدرت جوامع سیاسی نه تنها نیروی جوان بلکه جوانگرایی میباشد. در هر جامعه سیاسی، جوانان از مهمترین کنشگران هستند که خصوصیات بیبدیل آنان در هر زمانی نتیجهبخش است.سیاست جوانگرایی در ج.ا.ا با چالشها و فرصتهایی روبرو است که در مجموع و به علت عدم روشنسازی نظری این سیاست، امروزه سیاست جوانگرایی در ایران را با مشکلات نظری و اجرایی مختلفی مواجه کرده است.جمهوری اسلامی ایران راهی جز جوانگرایی و گردش نخبگان ندارد پس باید مراقب جوانگرایی جعلی باشیم تا جوانگرایی خویشاوندی و وراثتی بر جوانگرایی تخصص گرایانه غلبه نکند؛ زیرا گردش نخبگان و جوانان نه تنها بر تحکیم روابط استوار نمیباشد بلکه در تلاش است تا ضوابط و شایسته سالاری را در کل جامعه تعمیم دهد. در این مسیر جوانان متعهد و متخصص باید بار خدمت را به دوش بگیرند و برای تحقق این مهم: جامعه پویا وظیفه دارد این جوانان را دعوت به حضور کرده و حاکمیت نیز جوانگرایی را در عمل پذیرش کنند.
در يك جامعه آزاد گردش نخبگان روابطي نيست بلكه مبتني بر ضوابط است. همان گونه «ماكس وبر» جامعه شناس آلماني معتقد است كه انتخاب بايد غير شخصي و عقلاني باشد. بنابر اين ما نيازمند بازگرداندن عقلانيت به بروكراسي(ديوانسالاري) هستيم از اين رو حكومت بايد در خدمت خير عمومي و غير شخصي باشد. زيرا طبقه اي شدن مديران و حركت از آريستوكراسي به سمت اليگارشي خطري است كه مردمسالاري را تهديد مي كند.
از اين رو با گردش نخبگان مي توان مانع تداوم اليگارشي شد. گردش نخبگان و استفاده درست از آنها نه تنها مانعي بر راه فرار نخبگان كه عاملي براي تقويت مردمسالاري است.
«جوان متعهد انقلابی»، جوانی است که ضمن صلاحیتهای ذاتی، طهارت، پاکدامنی، آلوده نشدن به مظاهر دنیاطلبی، پرجنبوجوش بودن، تلاشگری و خستگیناپذیری را در وجود خود دارد. نیاز و اقتضائات جامعه امروز ما نیز دقیقاً داشتن چنین افرادی است. مسیری که تا به حال طی شده، راهی که ناتمام باقی مانده و باید طی شود و تجربههایی که نسبت به دولتها و جریانهای مختلف مدیریتی کشور در عرصههای گذشته داشتهایم؛ ما را به این نقطه رسانده که یک جریان پرتوان، تلاشگر و متعهد باید بار خدمت را بهدوش بگیرد. در مواردی تجربیاتی به دست آوردیم که تجربیات لزوماً زمینه تعهد نبوده و خیانتهای بزرگی به مردم شده است، حتی شاید بهظاهر انسانهای متعهدی بودند، اما یا کسالت یا ناتوانی در مدیریتها، موجب فرصتسوزی موقعیتها شده است. مسیری که تا به حال طی شده، راهی که ناتمام باقی مانده و باید طی شود و تجربههایی که نسبت به دولتها و جریانهای مختلف مدیریتی کشور در عرصههای گذشته داشتهایم؛ ما را به این نقطه رسانده که یک جریان پرتوان، تلاشگر و متعهد باید بار خدمت را بهدوش بگیرد.
محمد عذیری 1400/01/11