بلاگ
عاشورا مصیبت نیست,امروز دیگر تنها اشک بر حسین(ع) و عاشورا بیمعناست
افتخاری چون حماسه عاشورا و قیام کربلا مصیبت نیست و گریستن ندارند؛امروز دیگر تنها اشک بر حسین و عاشورا بیمعناست.
این مرقومه به معنای تخریب و انتقاد از شخص یا گروهی خاص نمی باشد لذا پیشاپیش دست تمام عزیزانی که این متن به مذاق سیاسی آنان خوش نخواهد آمد به رسم ادب و تواضع میفشارم.
مصیبت واقعی؛ ننگ، خفت، رخوت، سکوت و سکون امروز جامعه است که اشک ،گریه،شیون و زاری بر این مصیبت عظیم کمترین کار ممکن است.
مصیبت و زشتی آن است که سالوسان خبرچین و خبرنگاران مُزور در تزویر و تملق و سخنچینی گاه چنان گوی سبقت از هم میربایند که بر مسولان ظالم و مستبد یا دستنشاندهگان و گماشتهگان او و دیگر مردمان امر مشتبه بر آن میگردد که ظالم به حق ظالم است و مظلوم به حق مظلوم و هرگز ظلمی واقع نگردیده و عدالت همان است که خواست مسولان است و خواست مسولان خواست خداست و مسولان جانشین به حق پروردگار یکتا و یگانه اند.
باطل، حق میباشد چنانچه مسئول بخواهد و حق باطل چنانچه بر ضد مسئول ایستاده باشد؛ظلم، ستمگری، دروغگویی، خیانت، غارتگری و چپاول، حاکم و منسوبین و دستنشاندهگان او رحمت، امر و خواست الهیست و هرگونه اعتراض و انتقاد بر او، و عوامل حکومت امری شیطانی و خروج در دین محسوب میگردد.
فساد، جرم و جنایت بزرگان حاکمیت، کوچک یا غیر قابل اثبات و پیگری میباشد و پیگری فساد ایشان جرم و رسوا کردنشان نیز خیانت تلقی میگردد.
ﻣﺼﯿﺒﺖ حقیقی و جانسوز ﺟﺎﻣﻌﻪ امروز ﻣﺎ این است که؛ ﻫﺮﮔﺎﻩ ﺍﺯ صفات نیک و پسندیدهای همچون ایمان راسخ، شجاعت و پاکباختگی
ﺻﺤﺒﺘﯽ ﺑﻪ ﻣﯿﺎﻥ ﺁﯾﺪ،همگان یا سر در گریبان فرو میبرند و ﺳﮑﻮﺕ میکنند یا دست به تزویز مکر ﻣﯽزنند ،پس ﻫﺮﮔﺎﻩ ﺍﺯ ﺑﺪﯼﻫﺎیی چون شرک ، الحاد ، اسراف، زیادهخواهی و فساد ﺣﺮﻓﯽ ﺑﻪ ﻣﯿﺎﻥ ﺁﯾﺪ ، ﺍﻇﻬﺎﺭ نظر و فضل فراوان از هر سو چون سیل سرازیر ﻣﯽ ﮔﺮﺩﺩ..!
و اگر در مقام چاپلوسی و ریا از حاکمان و مقامات یا صاحبان قدرت و شوکت مقصودی در میان باشد خیل سالوسان و جاهلان جامعه همانند کوفیان در صحنه حاضر شده، در برابرش به کرنش و تملقگویی مینشینند و جز تعریف ریاکارانه، تمجید و چاپلوسی با مقصودی طمعکارانه از ایشان سر نمیزند ولو آن فرد در شرک و کفر یا ظلم و ستم یکه تاز دوران باشد.
مصیبت واقعی آن است که شعور عدالتخواهی، آزادگی و آزاداندیشی؛ مبارزه با فساد و فسادانگیزان حماقت و اشتباه خوانده شده و تعصب کور، تملق،چاپلوسی،تزویر، دروغگویی و جاهطلبی ارزش و اعتبار مییابند.
واراستگی،ظلم ستیزی، حق گویی، آزادیخواهی و مبارزه با فساد و مفسدین ضدارزش و غیر عقلانی میشوند ؛ ظاهرسازی و طفیلیگری و اتصال به حلقه قدرت و حاکمیت برای نیل به اهداف پلید، ثروت، پست و مقام؛ منطقی و عین ذکاوت میگردد.
پس دولت ها و حکومت ها در چنین زمانی ناکارآمدی خویش را به حق دانسته و هرگونه اعتراض و انتقادی را برای حفاظ ثبات قدرتشان سرکوب مینمایند و بزرگان و فرهیختگان یا خوار و خفیف در کنج عزلت منزوی باشند یا با سکوت خود از آنان حمایت میکنند.
لذا در چنین شرایطی پیروان راستین و حقیقی امام حسین(ع) به تنهایی و نه به امید حمایت توده مردم، ظهور و قیام مینمایند و بر علیه مسئول مستبد بپا میخیزند و اینجاست که ندای "هل من ناصر ینصرنی" سیدالشهدا به بلندای تاریخ و در تمامی ادوار طنینافکن میشود تا بنیان ظلمت را به لرزه درآورد ولو به بهای خون منادی و منادا و اینجاست فلسفه قیام امام در مرگ سرخ به از زندگی ننگین معنی مییابد و اینجاست که شهید قلب تاریخ میگردد.
محمد عذیری| 1397/06/20